درحضور اندیشه
هرچند حافظ سرودهای خود را تحت عنوان دفتر اشعار معرفی کرده ولی برازنده ترین نام برای آن [دفتر اسرار است] خود او هم به این امر معترف است و بارها و بارها از اسرار و سر، رموز و رمز و سربسته گویی سخن گفته در دو غزل فوق هم رمزی نهفته است زیرا غزل 525 سودی اواخر سال 765ق/742ش/1363م که شجاع شتابان از شیراز می گریزد و بسوی ابرقو می رود و حافظ می نویسد [علی وادی الاراک و من علیها] و و غزل 531 اواخر نیمه اول سال 767ق/744ش/1356م که شجاع آهنگ بازگشت از کرمان به شیراز را می نماید می نویسد [اذا نعود عن دی الاراک طائیر خیر] از این دو مصرع که بگذریم هر دو غزل بصورت ملمع سروده و مخاطب هر دو فقط شجاع است و فاصله سرودن آندو حدوداً 5/1 سال است آیا چنین سروده هائی اتفاقیست آیا حافظ نمی خواهد به شجاع بفهماند دوستی که ترا با آن سروده بدرقه کرده یا همان سروده و کلمات هم به استقبالت می آید یا به او بفهماند من ترا هم در شکست همراه بودم وهم در پیروزی.
از وادی الاراک که بگذریم اجزاء مشابهی در دو غزل می یابیم که در زیر مقایسه می کنیم
1-سلام الله ماکر الیالی مصرع اول بیت 1 غزل 525
1-من المبلغ عنی الی سعاد سلامی غزل 531
ملاحظه می فرمائید هر دو غزل با سلام مطرح میشوند
2-مصرع اول بیت 2 غزل 525 علی وادی الاراک و من علیها
2-مصرع اول بیت 5 غزل 531 اذا تعزدعن دی الاراک طائر خیر
و اما میرسیم به جان کلام و سند بلا انکار ادعا:
3-مصرع اول بیت 3 غزل 525 دعاگوی غریبان جهانم
3-مصرع اول بیت 3 غزل 531 بیا به شام غریبان و آب دیده ما بین
و این غریبانی که در مصرع اول بیت 3 هر دو غزل آمده آیا اتفاقی است آیا حافظی که در زمان سرودن غزل 50 ساله و استاد مسلم علم و حکمت است اتفاقی می سراید؟ در باور من نمی گنجد که چنین سروده ای از جانب ابر قدرت غزل اتفاقی بوده باشد کمترین گمان من اینست که میخواهد به شجاع بفهماند [سویدای دل من تا قیامت مباد از سوز و سودای تو خالی] من چه در پیروزی و چه در شکست چه در زیر خاک و چه در روز قیامت با تو هستم .
توضیح پیرامون طائر خیر بنقل از شرح سودی علیه الرحمه بر حافظ: در مناطق عرب نشین هرگاه مسافری از خانه خارج و در مقابل دَرِ خروجی از مقداری پرنده باشد و به پرواز درآیند اگر بسمت راست پرواز کند پرنده خیر و اگر به سمت چپ پرواز کند پرنده شر گفته میشود.
شناسه زنجیره
غزل 525 سودی اواخر سال 765ق/742ش/1363م که شجاع شتابان از شیراز گریخته به ابرقو رفته سروده شده و غزل 531 سودی نیمة اول سال 767ق/744ش/1365 که شجاع تصمیم گرفته بسوی شیراز برای بازپس گیری فارس از سلطان محمود و اربابان بی مروت جلایری او حرکت کند سروده شده علی رغم اینکه حدود 18 ماه فاصلة سرودن دو غزل می باشد تشابهات عجیب و غریب بین دو غزل مشاهده میشود که میتوان آنرا بحاسب تردستی فوق بشری حافظ گذاشت
طبقه بندی
زنجیرة مسواک/ فصل حافظ- شجاع/فصل حافظ- محمود/بخش غزلیات شجاع درکرمان
سیاوش ایزدی WWW.DARHOZOOREKHAJEHAFEZ.COM فاطمه سهرابی
انتشار 27/05/1395 ش / 14/11/1437 ق / 17/08/2016 سه پنجم