غزیده احتمالاً نیمه دوم سال 770ق/747ش/1368م زمانیکه [مگسها حضرت سیمرغ را احاطه] و نمی گذارد او حافظش را به [زلالی دریابد] و گوشه چشمی به او داشته باشد بلکه همگی درخدمت آن پادشاهند تا آستینهایش را بالا بزند حافظ را بزمین بخوابانند تا پادشاه براحتی سینه اش را بشکافد و قلبش را بدرآورد حافظ هم می گوید هرچه کردم بخاطر تو کردم . بسیار زیبایی، زیباتر از تو در دنیا نیست من جام جم و از جهانی دگرم و آن مگسها گل کوزه گرانند اگر مرا بکشید فکر نکنید که شما ها تا ابد زنده خواهند ماند شما هم می میرید
بیت1: شجاع! عاشق تو هستم اما مرا ا زکنار خود می رانی و تنهام می گذاری- ب2: مانند تشنه ای در بیابانم ترا بخدا یک کلام با من صحبت کن- ب3: اگر مرا از خود راندی دلم را که از آن خودت نموده ای خوب نگاه بدار- ب4: روزی من و تو با هم شراب می نوشیدیم ولی حالا تو با دیگران می نوشی آیا انصافست؟- ب5: عماد تو شاعر نیستی که نزد شجاع بروی ولی می روی و آبروی شاعران را می بری و من باید جبران کنم- ب6: حافظ اگر عماد نزد شجاع می رفته و ترا محروم کرده گناه از خود تست –ب7: حافظ پادشاهان بله قربان گو می خواهند نه رندی مانند ترا توقع بیهوده نداشته باش- ب8: شجاع مدتیست از رفتارت نگرانم زیرا رفتارت بیگانه وار شده است- ب9: بعلاوه نگاه محبت آمیزی هم بمن نمیکنی آیا نمی دانی من صاحبنظر و با دیگران فرق دارم-ب10: شجاع آستینهایت را برای کشتن حافِظ پرهنربالا زده ای- ب11: چنان مرا داغ دار کرده ای که از تو گریزان شده و جامه پاره و نعره میزنم- ب12: بهتر است آستینهایت را که مانند سلاخان برای کشتن حافظ بالا زده ای پائین بیاور- ب13: حافظ تو مرد بسیار با تجربه ای هستی و شجاع را می شناسی نباید از شجاع انتظار مهر و وفا داشته باشی- ب14: حافظ تو از دلبران که سیم و زر بسیار می خواهند باید کاملاً دل بکنی- ب15: شجاع من آدم دروغگوئی نیستم ولی تو دل و دینم را چنان بردی که دیگر نمی توانم راست بگویم- ب16: شجاع دلق ملمع پوشان اطرافت هیچ نمی دانند به آنها دلخوش نکن- ب17: تو پادشاه بسیار زیبایی چرا مرا افسرده و غمگین میکنی- ب18: شجاع تو از همه گلها زیباتری تا تو هستی هیچکس به گل نگاه نمیکند- ب19: ساختار روح حافظ از جهانی دگرست تو آنرا نزد گل کوزه گران [دلق ملمع پوشان نادان] جستجو میکنی- ب20: حافظ اگر شجاع خواست دست خود را تا آرنج با خون تو رنگین کند هیچ غمگین مباش زیرا همه خواهند مرد.
تعمق
بیت 2: شجاع ترا بخدا به حافظ توجه کن- بیت5 عماد تو مگسی و شجاع سیمرغ از او دور شو- ب7: پادشاهان بله قربان گو میخواهند ولی حافظ نیست. ابیات 1و 8 هردو غزل تقریباً یکی هستند- بیت 11 شجاع آستین بالا زده حافظ را بکشد- بیت15: قبول دارم شرابخوار ورند و گناهکارم – بیت19: حافظ جام جم است عماد خاک کوزه گران- بیت20: حافظ از پاره شدن سینه و مردن غمگین نباش همه خواهند مرد.
نتیجه: از محتوای غزل بر می آید شجاع حکم مرگ حافظ را تنفیذ نموده و حافظ با تمام وجود اطرافیان شجاع را با مگس خواندن تحقیر و خود را گوهر جام جم – نامیدن تعظیم میکند و بحکم صادره تسلیم و با تمام وجود بی اعتنایی میکند.
شناسة غزیده
بنظر می رسد شجاع برای کشتن حافظ آسیتن بالا زده و حافظ هم کار را تمام شده می پندارد ولی دست از مقاومت و جنگ قلم بر نمی دارد و تاریخ نشان میدهد قلم او مخالفین را قلع و قمع میکند هرچند خودش هم جراحات زیادی متحمل میشود.
طبقه بندی
غزیدة [حضرت سیمرغ]/ فصل حافظ- شجاع/ بخش حافظ در زیرچوبه دار/ فصل حافظ- عماد
اواخر سال 770ق/747ش/1368م
سیاوش ایزدی WWW.DARHOZOOREKHAJEHAFEZ.COM فاطمه سهرابی
انتشار 27/07/1395 ش / 16/01/1437 ق / 18/10/2016 سه پنجم